اینجا میخوام از این بگم که چرا اعدام کردن کار درستی نیست. جدای از علتی که حکم اعدام براش صادر شده. جدای از کسی که داره اعدام میشه. جدای از عقیده و تفکرش. اینکه چرا فکر میکنم بدترین و جنایتکارترین فرد رو هم نباید اعدام کرد.
۱. مطمئنید؟
دلیل اول اینه که آیا مطمئنید که فرد مورد نظر، کاری که فکر میکنید مجازاتش گرفتن زندگیشه، و دیگه حتی حق نداره پشیمون باشه و آدم خوبی بشه رو کرده یا نه؟
تاریخ بشر پره از آدمایی که به اشتباه دستگیر شدن و به زندان رفتن یا به اشتباه اعدام شدن. آیا زندگی از دست رفته اون افراد در زندان رو میتونید بعد از اثبات بیگناهیشون بهشون برگردونید؟ اگر اعدام شدن، میتونید زنده کنیدشون؟ اعدام یه مسیر بدون برگشته.
شاید فکر میکنید این موارد خیلی کم هستن، در جواب باید بگم از کجا میدونید کم نیستن؟ بله تعدادیشون معروف میشن و به گوش من و شما میرسن، ولی خیلیاشون اینطوری نیستن، خیلیاشون آدمای ناشناسی هستن که من و شما حتی یک بار هم اسمشون رو نخواهیم شنید، خیلیاشون تو کشورایی هستن که رسانه آزادی توشون نیست که خبر بده یا تحقیق کنه راجع به این موارد. حتی اگر تعداد این افراد کم باشن، همون تعداد کم ارزش زندگیشون برای شما قابل چشمپوشیه؟
۲. مجازات چه کاری اعدامه؟
آیا ما انسانها با هم، هم نظریم که مجازات چه کاری اعدامه و مجازات چه کاری نیست؟
- مجازات قتل؟
- مجازات کشتار جمعی؟
- مجازات کشتن کودکان؟
- مجازات سکس؟
- مجازات ترک دین؟
- مجازات توهین به مقامات؟ (کدام مقامات؟ همه؟ بعضیاشون؟)
- مجازات تجاوز؟
- مجازات آدمربایی؟
- مجازات فروش انسان؟
- مجازات اختلاص؟
- مجازات دزدی؟ (چقدر؟ چه چیزی؟)
- مجازات تفاوت عقاید؟
- مجازات ترویج عقاید؟
- مجازات هم دین نبودن؟
- مجازات عدم اعتقاد به خدا؟
- مجازات اعتقاد به خدایی که از نظر شما خدا نیست؟
- مجازات جاسوسی؟
- مجازات پارتی رفتن؟
- مجازات مشروب خوردن؟
- مجازات تفاوت گرایش جنسی؟
- مجازات تفاوت دیدگاه سیاسی؟
- …
آیا حتی اگر بتونیم ثابت کنیم کسی این کارا رو کرده، تعریف ما از این موارد با هم مشترکه؟ آیا این برای همه افراد یکسانه؟ یا برای کودک و بزرگسال، زن و مرد، دیوانه و غیردیوانه متفاوته؟
شاید بگید اینا همه باید تو قانون بیاد، قبول، برمیگردیم به سوال اول، آیا این قانون واقعا میتونه نیت افراد از این کارا رو به درستی تشخیص بده؟ آیا میتونه دیوانگی آدما رو به درستی تشخیص بده؟ آیا قانون توسط مردم نوشته میشه یا صاحبان قدرت و دیکتاتورها؟
آیا به نظرتون واقعا همه جامعه هم نظر هستن که اگر کسی مشروب خورد باید اعدام بشه یا نه؟ آیا میشه اصلا همه رو هم نظر کرد؟
۳. اعدام مجازات خوبیه؟
فرض کنید ما به فرض محال به این نتیجه رسیدیم که یه سری کارای خیلیییییی بد هست و همه قبول کردیم و هم نظر بودیم روی اون موارد. و یک نفر رو هم پیدا کردیم که مطمئنیم که یکی از اون کارای شنیع رو انجام داده و مو لای درز مدارک نمیره.
آیا واقعا اعدام مجازات خوبی برای اون فرد که قانون رو زیر پا گذاشته هست؟ از دید من میمیره و راحت میشه ? اگر اون کار انقدر شنیع و بد بوده نباید مجازات بیشتری میشد؟ شاید شکنجه میکردیمش؟ ولی خب چقدر؟ بعد انسانی نبود که! ما خیلی متمدن هستیم! عذاب وجدان میگرفتیم نه؟ ولی با اعدامش مشکلی نداریم؟ (میبینید تناقض رو؟)
من به نظرم در این حالت هم حبس ابد مجازات بدتریه، اون فرد تا آخر عمرش زندگی مفیدی نخواهد داشت، در زندان هر روز به کارای بدش فکر میکنه و با عذاب وجدانش سر میکنه. یه لحظه نیست و راحت نمیشه. شاید بگید تا آخر عمرش راحت تو «هتل» زندگیش رو میکنه، ولی یه لحظه فکر کنید شما اون فرد هستید، دیوانه نمیشید اگر ۱ ساعت گوشی تلفنتون دستتون نباشه؟ فرض کنیم هیچ عذاب وجدانی هم ندارید. حاضرید ۳۰ روز برید زندان و تو «هتل» زندگی کنید؟
۴. ما کی هستیم؟
در آخر میخوام بگم که ما کی هستیم که تصمیم بگیریم زندگی یه آدم دیگه رو بگیریم؟ ما کی هستیم که تصمیم بگیریم یه آدم دیگه حق نداره تغییر کنه؟ دیگه حق نداره پشیمون باشه و آدم دیگهای بشه؟ دیگه حق نداره زندگیشو از نو بسازه؟
بدترین جنایتکاری که فکرشو بکنید چرا حق نداره عوض بشه؟ چرا حق نداره دیگه بچه یا مادرش رو ببینه؟ چرا خانوادش دیگه حق ندارن ببیننش؟ شاید بگید به خاطر کارای بدی که کرده، موافقم باهاتون، منم نمیگم آزاد تو جامعه بگرده، ولی میتونه توی زندان بمونه، چرا باید همهٔ راههای بازگشتش رو ببندیم؟ ما چه حقی داریم که این کار رو بکنیم؟
ضمن اینکه اگر یکی توی زندان باشه و بعدا مشخص بشه به اشتباه اونجاست، حداقل هنوز زندست، ممکنه زندگیش خراب شده باشه برای سالهای زیادی، که قطعا باید سعی کرد این اتفاق نیوفته، ولی اگر این اتفاق افتاد هنوز یه راه برگشت براش وجود داره، هنوز شاید بشه برگرده به زندگی. ولی اگر اعدام شد چی؟ میشه زندش کرد؟
سخن پایانی
در نهایت اگر هنوز هم فکر میکنید اعدام اونقدرا هم بد نیست، موارد اشتباه پیش نمیاد، این ۲ قسمت از پادکست چنلبی رو پیشنهاد میکنم گوش کنید:
۱. به زبان آتش (آیا فردی که ۳ فرزند دختر خردسالش رو زنده زنده تو خونه خودش سوزونده باید اعدام بشه؟)
۲. مظنون (آیا کسی که زنش رو در رخت خواب جلوی بچه ۴ سالش با ضربات چوب کشته و بعد روی جسدش خودارضائی کرده و بعد بچه و جسد رو تو خونه تنها گذاشته و رفته باید اعدام بشه؟)
چقد خوب و منطقی!
با سلام و عرض ادب به نظر من درخواست اعدام یک حق است برای کسی که در شرایطی حقی رو از دست داده. این حق نباید از وی گرفته شود و البته وی مجبور به استفاده از این حق نیست. بخشش بهتر است.
مساله اینه که سر اینکه حق هست یا نه بحث میشه کرد
سر اینکه شخص محکوم به اعدام واقعا کاری رو که میگن کرده یا نه بحث میشه کرد
سر اینکه کاری که کرده مجازاتش باید اعدام باشه بحث میشه کرد
سر اینکه فرد داره اعدام میکنه یا حکومت بحث میشه کرد
سلام
من خودم سرباز زندان بودم و شاهد چندین اعدام مختلف
در موردی که فردی من را کشته است و من دیگر نمی توانم زنده باشم و زندگی کنم و همچنین نمی توانم خودم شکایتی را پیگیری کنم، پس اولیای دم یا همان خانواده ی کسی که کشته شده به جای مقتول شکایت و درخواست دادرسی می کنند.
پس یک قاتل به خودش اجازه داده تا جان کسی را بگیرد و پس اگر اعدام نشود، بارها و بار ها جان اشخاص را می گیرد و قاضی روشنفکر هم اعدامش نمی کند!
کسی که مواد می فروشد یک تروریست دارویی محسوب می شود که فرد مفید را به یک فرد غیر مفید و وابسته و انگل اجتماع تبدیل می کند و خیلی از افراد معتاد که ساقی محترم که نباید اعدام شود به آنها مواد می فروشد، دیگر توان جنسی و مالی ندارند و همسرانشان به این دلیل دچار فساد اخلاقی می شوند. فرد معتاد تنها به مواد فکر می کند و خانواده را فراموش کرده و بعد از چند سال هم بر اثر مصرف مواد خواهد مرد و ممکن هست حتی توهم بزند و کس دیگری را بکشد که ساقی محترم انگار در قتل مشارکت داشته و اگر معتاد هم بمیرد ساقی محترم می شود قاتل محترم که قاضی روشنفکر او را اعدام نمی کند و باز هم می رود مواد می فروشد و خانواده ها را بدبدخت و انسان ها را به صورت تدریجی می کشد.
کشتن یا اعدام یک ماهیت است مثل یک ریشه
کاربرد آن مهم است نه خود اعهدام کردن
یعنی همان تیغ جراحی، هم می شود انسانی را درمان کرد و هم می توان شاهرگ او را زد!
اعدام آخرین گزینه برای قانونگذار است که در واقع یک رفتار رادیکالی با فرد هنجار شکن بوده و معمولا حکم اعدام به این راحتی به کسی داده نمی شود و صد البته به این راحتی و زودی هم اجرا نمی شود.
البته می دانم که برخی بیگناه اعدام می شوند اما اگر فساد حقوقی و پلیس را کنار بگذاریم، قاضی تنها بر حسب شواهد و مدارک حکم صادر می کند، نه احساسات!
مشکل اول:
«قاتل به خودش اجازه داده تا جان کسی را بگیرد و پس اگر اعدام نشود، بارها و بار ها جان اشخاص را می گیرد.»
این نتیجهگیری رو نمیدونم چطور انجام دادید:
۱. طرف شغلش لزوما آدم کشی نیست.
۲. اگر زندانی بشه یا کشته بشه نمیتونه آدم بکشه، چرا حتما باید کشته بشه؟
۳. چطور مطمئن میشید که قاتل رو درست گرفتید؟ نمونه اشتباه زیاد داشتیم
راجع به ساقی مواد هم گزینه ۲ که گفتم صادقه، و همینطور مطلب همینقدر یک بعدی هم نیست، آیا اون ساقی مواد، دوست داشته مواد بفروشه؟ آیا نباید چیزی که باعث شده به اونجا برسه رو حل کنیم؟ کشتن و زندانی کردنش، ندیده گرفتن مساله نیست؟
متاسفانه دیده شده که مثل نقل و نبات حکم اعدام صادر میشه، و به راحتی هم اعمال میشه، و اینکه نمیشه فساد رو کنار گذاشت، باید در نظرش گرفت، و وقتی در نظر بگیریدش، آیا درسته قدرت گرفتن جون آدما رو تو دست آدمایی بذاریم که ممکنه فاسد باشن؟ بهتر نیست قدرتشون رو محدود کنیم؟
شخصی که حکمش اعدامه، حق داره پشیمون بشه، اما حق داره دوباره زندگی کنه تو دنیا، بله میتونی زندگی خوبی تو اون دنیا داشته باشه.
اصولا کسی حقش اعدام هست که بودنش باعث ایجاد فساد و خرابی جامعه بشه.
پس اعدام بعضی جاها لازم هست ، تا زندگی بهتری داشته باشیم.
نمیشه بگی چون یه عده بیگناه اعدام شدن ، کلا اعدام ر حذف کرد.
بله اعدام باید شرایط سختی داشته باشه ، اما نباید کامل حذف بشه.
من متوجه نمیشم چرا حتما باید شخص کشته بشه تا زندگی بهتری داشته باشیم، تو زندان باشه روی زندگی ما تاثیری داره؟
علت این که این دست سوالها برای یک شخص پیش میاد:
– گمان میکنه زندگی بشر، محدود به همین زندگی مادی هستش.
– با این که میدونه ذهن آدمی به خیلی از امور و ابعاد اون احاطه نداره حکم عقلش رو به حکم خداوند(ی که به تمامی ذرات جهانی که خلق کرده احاطه داره) ترجیح میده و این به خاطر اینه که یا اعتقادی به خدا نداره، یا اینکه تردید داره در این که این احکام از جانب خدا باشه (احتمال میده حرف خدا درست تفسیر نشده) و یا اینکه خودش رو از خالق خودش داناتر میدونه.
خدا میفرماید که «انسان بسیار شتابکار است» و یکی از جهتهای عجول بودن هم اینه که بدون این که به ابعاد مختلف یک چیزی مسلط بشه سریع براش نسخه میپیچه و حکم صادر میکنه. این روزها از این نسخهها کم نمیشنویم: جواز ازدواج همجنسها، جواز همزیستی با سگ، جواز برهنگی و … .
من اصلا بحثم بحث دین و خدا نبود و نیست، ولی شما خودت میگی مثلا که: «احتمال میده حرف خدا درست تفسیر نشده» خب فرض کنیم واقعا چنین چیزی باشه، درسته که جون یه آدم رو به خاطر تفسیر اشتباه بگیریم؟
جدای از دین، اعدام چیزیه که میتونه بازیچه دست حکومتهای دیکتاتور بشه و ازش سوء استفاده بشه، چرا این ابزار رو بدیم دست حکومتی، که ۹۰ درصد همین روحانیون همین مملکت رو وقتی باهاشون صحبت کنی میگن: «چیزی که تو جمهوری اسلامی اجرا میشه اسلام واقعی نیست» یا «ما خیلی فاصله داریم با اسلام واقعی»… اگر ما نمیتونیم اسلام واقعی داشته باشیم، قوانین غیرواقعیش رو هم اعمال نکنیم بهتر نیست؟
کامنتها رو خوندم و واقعا از این تفکر و این اعتقادات باید ترسید. جون انسان اینقدر بی ارزشه برای یه عده که باید به حال این وضعیت فقط زار زار گریه کرد
قبول دارم
ولی شما درست می گید چرا کسی میره مواد فروش بشه
چون کار نداره ، پول نداره، شب ها گشنه می خوابه، جامعه باید مسائل را حل بکنه نه اینکه صورت مسئله را پاک بکنه….
الان توی تمام دنیا مواد فروش هست.
اگر که کار درست برای مردم در نظر میگرفتند مردم هم نمیرفتند موتد فروش بشن
اول از همه جبران سالهای طولانی حبس ومتلاشی شدن زندگی یک بیگناه هم ناممکن است حتی با پرداخت غرامت
بسیاری از احکام حبس ابد امکان فرجام خواهی ندارند
توازن در جرم و جزا نیست، محکوم مقتول را زجر کش کرده یا نکرده یکسان میشه.
اعدام کار غیر انسانی هست ولی خب، حبس ابد سیستم بهتری از اون هست؟ به نظر من که حبس ابد از اعدام هم غیر انسانی تره. پس اگه قرار بر اینه که اعدام حذف بشه، باید با یه سیستم بهتر جایگذین بشه، نه حبس ابد.
به قول خودت ما کی هستیم که وقت و آزادی آدم هارو تعین کنیم؟ ما کی هستیم که سرنوشت اون ها رو به دست بگیریم؟
به قول خودت فرد اعدامی رنج کمتری کشیده، آیا حبس ابد معادل زجر کش کردن یک آدم نیست؟ پس انسانیت کجا میره؟
و در آخر،چطور یه آدم تو زندان زندگشی از نو می سازه؟ چه راه بازگشتی برای یک آدم هست که حبس ابد گرفته؟
آره قبول دارم حرفات رو، من جامعه شناس نیستم که راه بهتر ارائه بدم، فقط میگم به جز کشتن راههای دیگهای هم هستن، که شاید بدتر باشن حتی! شایدم بهتر باشن
آدم تو زندان از نو شاید نسازه، ولی کسی که تو زندانه و بعد از ۲۰ سال میفهمن بیگناه بوده رو، فقط ۲۰ سال از عمرش رو گرفتی و نمیتونی بهش برگردونی، ولی کسی که اعدام شده رو دیگه کاریش نمیشه کرد
اعدام میتونه وسیله حذف فیزیکی دیکتاتور بشه، ولی دیکتاتور تا کی میتونه همه رو بگیره زندانی کنه؟ و…